«اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ اکفِنِی مَا یَشغَلُنِی الإِهتِمَامُ بِهِ، وَ استَعمِلنِی بِمَا تَسألُنِی غَداً عَنْهُ، وَ استَفْرِغْ اَیَّامِی فِیمَا خَلَقتَنِی لَهُ، وَ اغْنِنِی وَ اَوسِع عَلَیَّ فِی رِزقِکَ، وَ لَا تَفتِنِّی بِالنَّظَرِ، وَ اَعِزَّنِی وَ لَا تَبتَلِیَنِّی بِالْکِبرِ، وَ عَبِّدنِی لَکَ وَ لَا تُفسِد عِبَادَتّی بِالعُجبِ، وَ أجرِ لِلنَّاسِ عَلَی یَدِیَ الخَیْرَ وَ لَا تَمْحَقهُ بِالمَنِّ، وَ هَبْ لِی مَعَالِیَ الْاَخلَاقِ، وَ اعْصِمْنِی مَنَ الفَخْرِ؛ خدایا! بر محمد و خاندانش صلوات بفرست و مرا از هر کار که پرداختن به آن مرا از پرداختن به تو باز می دارد، بی نیاز گردان و به کاری گمار که در قیامت از من می خواهی و روزهای عمر مرا در کاری که مرا برای آن آفریده ای، مصروف دار و مرا بی نیاز فرمای و درِ روزی را بر من بگشای و به نگریستن به حسرت [در مال و جاه دیگران] گرفتارم مساز و عزیزم دار و به خودپسندی دچارم مکن. مرا به بندگی خود بپذیر و عبادتم را به خودپسندی و غرور تباه مکن! و به دست من، در حق مردم کارهای خیر جاری کن و کارهای خیر مرا با منّت نهادن بر خلق میامیز و از اخلاق متعالی بهره ورم گردان و از فخرفروشی در امان بدار!»(صحیفه سجادیه دعای بیستم فراز سوم)

اگر انسان بتواند از هر کاری که وی را از راه خدا باز می دارد، فاصله بگیرد و به اموری که خدای متعال در قیامت از وی می خواهد، بپردازد، مطمئناً خدای متعال او را در این زمینه یاری کرده، از دیگران بی نیازش می گرداند. بنابراین، فردی که خودش را فقط وقف خدا و انجام دستورات وی نموده است، دیگر در غیر خدا چشم طمع ندارد.

امید به غیر خدا

طمع به اموال مردم و چشم دوختن به کمکهای دیگران امری ناپسند و مذموم است؛ زیرا اولاً مردم از چنین شخصی متنفر می شوند و ثانیاً انسان نزد خود و دیگران ذلیل و خوار می گردد. این خصلت نازیبا در انحطاط روحی و اخلاقی انسان تأثیر فراوانی دارد؛ چراکه چشم دوختن به داراییهای مردم و توقّع نابجا از آنان، انسان را به نهایت ذلّت و پستی سوق می دهد. طمع در مقابل صفت استغنا قرار دارد و استغنا موجب عزّت و آزادگی انسان می شود. صائب تبریزی می گوید:

دست طمع چو پیش کسان می کنی دراز

پل بسته ای که بگذری از آبروی خویش

طمع مثبت و منفی

تعامل با مردم و احترام متقابل فی نفسه خوب است ، لکن باید    از طریق ارتباطات سالم و منطقی صورت گیرد؛ چون هیچ  کس از ارتباطات و تعاملات با مردم بی نیاز نیست و اگر انسان در قضیة بی نیازی و استغنا، مقداری افراط کند، باز ممکن است به دام تکبّر و خود بزرگ بینی گرفتار شود و آدمی خشک و منزوی تلقّی گردد که این نیز با روح اسلام سازگار نیست. این نکته به مسائل مادی مربوط است اما در مسائل معنوی و درخواست از خدای متعال، هرگونه طمعی  ممدوح و مطلوب بوده و  بارها در قرآن کریم مورد ستایش قرار گرفته است. در سورة شعرا از زبان ساحران مصری می فرماید: ]إِنَّا نَطمَعُ أن یَغفِرَ لَنَا رَبُّنَا خَطَایاَنَا أن کُنَّا أوَّلَ المُؤمِنِین[؛[8] «ما طمع داریم که پروردگارمان خطاهای ما را ببخشد؛ چراکه ما نخستین ایمان آورندگان بودیم!» و در جای دیگری از زبان حضرت ابراهیم(ع) یادآور می شود که: ]وَ الَّذِی أطمَعُ أن یَغفِرَ لِی خَطِیئَتِی یَومَ الدِّین[؛[9] «و آن کس (   پروردگار عالمیان) که طمع دارم    گناهم را در روز جزا ببخشد!»

به این جهت در مورد پیاده کردن اوصاف اخلاقی و عمل به آنها نباید دچار افراط و تفریط شد. البته لازم است    برای مصونیّت از این آفت حتماً از رهنمودهای اساتید اخلاق و انسانهای کمال یافته بهره برد که گفته اند:

طی این مرحله بی همرهی خضر مکن

ظلمات است بترس از خطر گمراهی

خودپسندی و تکبّر

حضرت سید الساجدین(ع) در پایان بخش فراز سوم به موضوع خودپسندی و تکبّر اشاره می کند و در قالب دعا این نکته را گوشزد می نماید که این دو صفت رذیله موجب تباه عبادات و نارضایتی خداوند می شوند : «وَ لَا تَبتَلِیَنِّی بِالْکِبرِ، وَ عَبِّدنِی لَکَ وَ لَا تُفسِد عِبَادَتِی بِالعُجْبِ وَ هَب لِی مَعَالِیَ الاَخْلَاقِ، وَ اعصِمْنِی مِنَ الفَخْرِ؛ [خدایا!] مرا به تکبّر دچار مکن. مرا در بندگی خود به کار گیر و عبادتم را به خودپسندی و غرور تباه مساز! و از اخلاق متعالی بهره ورم گردان و مرا از خود راضی بودن مصونیّت بخش!»

 

موضوعات: بدون موضوع
[دوشنبه 1398-03-13] [ 05:57:00 ب.ظ ]